چطوری باید مخ زد؟؟؟
"فرانسه"
"پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده ،و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!،دختر: با کمال میل موسیو!
"ایتالیا :"
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم، و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم! ، دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با ، کمال میل می پذیرم!
"انگلیس :"
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!، خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده،می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم! دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
و اما
ایران :
پسر: پیــــــــــــــــــس … پیس پیس …، پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس … پیییییییییییییس …, ســــــــوووووووو … ســــــــــوووو …, ســــــــــــس … ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس …, پــــــــِـس … چِــخـــــــــــــــه …, هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!،دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری ،راه افتادی دنبالِ ناموس مردم، بی ناموس!، شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!، ساعت ۱۰ زنگ میزنم!
یعنی مخ زدن ایرونیا مستقیما تو حلقشون
نظر یادتون نره !!
سایت تفریحی بریک
زیبا و پندآموز

چه وضعشه !
اینقد تو خیابونا چاله چوله و دست انداز و سرعت گیر هست که
.
.
.
.
آدم جرات نمیکنه دستشو تو دماغش کنه :|
:))
داستان داماد شدن ملا
روزی از ملا پرسیدند : شما چند سالگی داماد شدید؟
...
بیا ادامه مطلب ریسه برو... :)

ولی زود به خودش اومد و انگشت شو گذاشت روي دكمه خاموشي وبا تمام زورش فشار داد وكامپيوتر رو خاموش کرد.شب از شدت هيجان نتونست بخوابه.شده بود مثل روزي كه براي اولين بار با سام اشنا شده بود.تينا نمي دونست بايد چكار كنه از يه طرف سام وجود داشت كه تينا رو دوست داشت.واز طرف ديگر از دست دادن حمید واسش کار احمقانه ای بود فردا صبح وقتي تينا داشت به مدرسه مي رفت مثل هر روز سام رو جلوي در خانه اشان ديد تازه يادش افتاد كه بايد جواب نامه سام رو ميداد. ولي ديگه براش مهم نبود. بي اعتنا از كنارش رد شد.بر عكس روزهاي گذشته سلام هم نداد سام پشت سرش راه افتاد ولي تينا جوابشو نداد وراه مدرسه رو در پيش گرفت ورفت.سام از اين كار تينا در شگفت ماند ولي باخودش گفت حتما حوصله نداشته.
برای خوندن بقیه داستان به ادامه مطلب بروید.

دختر، از دوستت دارم گفتنهاي هر شب پسره خسته شده بود ...
دختر : عشقم شرط بندی کنیم؟؟؟
پسر : باشه خانومم ... بکنیم ...
دختر : تو نمی تونی24 ساعت بدون من بمونی؟ ...
پسر : می تونم ...
دختر : می بینیم .....
24 ساعت شروع میشه و پسر از سرطان عشقش و اینکه
خیلی زود قراره بمیره خبر نداشته ...
24 ساعت تموم می شه و پسر میره جلوی در خونه ی
دختر .. در می زنه ولی کسی در رو باز نمی کنه ... داخل
خونه می شه و دختر رو میبینه که روی مبل دراز کشیده
و روش یه یادداشت هست ...
یادداشت : 24 ساعت بدون من موندی ... یه عمر هم بدون
من می تونی بمونی عشق من ... دوستت دارم ....
پسري يه دختري رو خيلي دوست داشت که توي يه سي دی فروشي کار ميکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هيچي نگفت. هر روز به اون فروشگاه ميرفت و يک سي دي مي خريد فقط بخاطر صحبت کردن با اون... بعد از يک ماه پسرک مرد... وقتي دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد... دخترک ديد که تمامي سي دي ها باز نشده... دخترک گريه کرد و گريه کرد تا مرد... ميدوني چرا گريه ميکرد؟ چون تمام نامه هاي عاشقانه اش رو توي جعبه سي دي ميگذاشت و به پسرک ميداد
پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!
دختر: توباز گفتی ضعیفه؟
پسر: خب… منزل بگم چطوره؟
دختر: وااااای… از دست تو!
پسر: باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟دختر:اه…اصلاباهات قهرم.
پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟
تعداد صفحات : 4
2:با عضویت خود در این وبلاگ مارا خوشحال کنید
3:ما را به دوستان خود برای پیشرفت این وبلاگ معرفی کنید
4:کم و کسری و یا هر چیزی که خواستید بگید ما قرار میدیم
5:از قالب ناراضی بودید اعلام کنید تا قالب را عوض کنیم
6:مشکلی بود در نظرات اعلام کنید
به امید پیشرفت
بزرگترین سایت سایت تفریحی, نمایش سایت تفریحی, افتتاح سایت تفریحی, افتتاح سایت سایت تفریحی, دانلود مستقیم با سایت تفریحی, فیلترشکن سایت تفریحی, افتتاح انجمن سایت تفریحی, افتتاح تالار گفتمان سایت تفریحی, افتتاح وبلاگ سایت تفریحی,دانلود نرم افزار,دانلود بازی,دانلود فیلم,مطالب تفریحی,تصویر,ترول,کد و ابزار,فیلم و انیمیشن,فیلترشکن رایگان,پی اس دی قالب,دامنه,ثبت دامنه رایگان,اموزش ثبت دامنه,گرافیک,ورزشی,ورزش و خبر,دانلود بازی رایگان,اندروید,جاوا,سیس,ایفون,گوشی,اهنگ,طنز,ترول